درآمدی بر زمینههای پیدایش و ساخت امامزادگان در ایران،
با تأکید بر امامزاده یحیی در ورامین
احمد خامهیار
دربارهی امامزادگان در ایران
واژهی امامزاده در مفهوم لغوی آن، به معنی «زادهی امام» است و مقصود از آن کسی است که فرزند یکی از دوازده امام معصوم در باور شیعیان امامی بوده است.1 اما در حال حاضر در عرف مردم ایران، اصطلاح امامزاده فراتر از مفهوم لغوی آن، و معادل زیارتگاههای منسوب به فرزندان و نوادگان امامان شیعه بهکار میرود.2
تا پیش از دورهی صفوی (۹۰۷-۱۱۳۵ق.)، در ایران زیارتگاههای بسیاری متعلق به مشایخ صوفیه و رجال علم و دین اهل سنّت و همچنین مقابر فراوانی برای حاکمان و امیران وجود داشت. در عین حال در شماری از شهرها و مناطق نیز مقابر و زیارتگاههایی برای برخی از سادات علوی از نسل امام علی و پیامبر اسلام وجود داشت. پس از دورهی صفوی، که با رسمیت یافتن مذهب تشیّع دوازده امامی همراه بود، بسیاری از زیارتگاههای متعلق به صوفیان و اهل سنّت و گاه مقابر حاکمان به امامزادهها، یعنی فرزندان بلافصل دوازده امام، تبدیل شدند. البته در دورهی پیشاصفوی نیز گاه شماری از مقابر متعلق به سادات علوی، که سلسلهی نسب آنان با چند واسطه به امامان شیعه میرسید، به فرزندان بلافصل امامان منسوب میگشت؛ چرا که عموم مردم قادر به شناخت و حفظ سلسلهی نسب این سادات نبودند و واسطهها را در سلسلههای نسب تا جایی که به امام معصوم میرسید حذف میکردند.
با توجه به اینکه بیشتر زیارتگاههای ایران در دورهی پساصفوی به امامزادگان منسوب شدند، به تدریج واژهی امامزاده به عنوان اصطلاحی معادل «زیارتگاه» رواج یافت. از اینرو بر بسیاری از زیارتگاههایی که در واقع امامزاده یا سادات علوی نیستند و متعلق به شخصیتهای مقدس دیگری همچون «پیرها» و «باباها» (شیوخ صوفیه) و حتی پیامبران قبل از اسلام میباشند، پیشوند امامزاده افزوده شده است. از اینرو، میتوانیم زیارتگاههایی را سراغ بگیریم که برای آنها برای مثال تعابیری همچون «امامزاده صالح پیغمبر» و «امامزاده بابا روزبهان» بهکار میرود.
گفته میشود که در حال حاضر در ایران نزدیک به ۱۰ هزار زیارتگاه وجود دارد. بیشتر این زیارتگاهها به عنوان «امامزاده» شناخته میشوند. بیتردید نمیتوان تصوّر کرد که همهی این امامزادگان مدفن فرزندان امامان شیعه باشند. از نظر تاریخی نیز امکان اثبات تعلق بسیاری از آنها به فرزندان بلافصل امامان و حتی سایر سادات علوی وجود ندارد. درواقع چنانکه گفته شد، بخشی از زیارتگاههای منسوب به امامزادگان در ایرانِ امروزی زیارتگاههای متعلق به صوفیان، حاکمان و گاه برخی از رجال مورد احترام اهل سنّت بوده است که پس از دورهی صفوی به امامزادگان منسوب شدند. بخش دیگری از آنها نیز زیارتگاههایی بودهاند که چه در دورهی پیشاصفوی و چه پساصفوی از صورت مکانهای مقدس دیگر (همچون نیایشگاههای مهری، آتشکدههای زرتشتی، غارها، چشمهها و درختان مقدس) به امامزادهها و زیارتگاههای اسلامی تبدیل شدهاند.
در کنار اینها، پیدایش زیارتگاههای کاملاً جدید و بدون سابقهی قبلی در دورههای پس از صفوی و حتی تا دورهی معاصر را نیز نباید فراموش کرد؛ چه زیارتگاههایی که به عنوان آرامگاه و مقبره برای علما و شخصیتهای پس از این دوره ساخته شده و چه زیارتگاههایی که گاه با استناد به خواب و رؤیای یک شخص محلی به وجود آمده است. با این حال، شواهد تاریخی و مادی نشان میدهد که نمونههای مهمی از مقبرهها و زیارتگاههای امامزادگان و علویان از دورههای پیشاصفوی وجود داشته است. سابقهی برخی از آنها حتی به قرون نخستین اسلامی برمیگردد و برخی از این امامزادهها، مقبرهی علویانی است که قبورشان بلافاصله پس از مرگ، در دورهای بسیار زودهنگام، مورد توجه و احترام قرار گرفت (ت. ۱).

پیشینهی ورود سادات علوی به ایران
سابقهی ورود علویان به ایران به قرن دوم هجری قمری برمیگردد. میتوان گفت نخستین علویانی که وارد ایران شدند برخی از امامان زیدی بودند که علیه خلفای زمان خود قیام میکردند. یکی از نخستین آنان، یحیی بن زید بن زینالعابدین، نوهی امام چهارم شیعیان، است که پس از عبور از خاک ایران امروزی، در خراسان بزرگ علیه خلیفهی اموی، ولید دوم فرزند یزید بن عبدالملک (خلافت ۱۲۵-۱۲۶ق.)، قیام کرد و در سال ۱۲۵ق. در شهر جوزجان (امروزه سرپل در شمال افغانستان) به قتل رسید.3 پس از وی، یحیی بن عبدالله محض، فرزند حسن بن حسن، امام دوم شیعیان، در دورهی خلیفهی عباسی هارون الرشید (خلافت ۱۷۰-۱۹۳ق.) مدتی به سرزمین کوهستانی دیلم (بخشی از استان گیلان در شمال ایران امروزی) پناه برد، اما سرانجام دستگیر شد و در زندان هارون در شهر رافقه (رقّهی امروزی در شمال سوریه) به قتل رسید.
مأمون (خلافت ۱۹۸-۲۱۸ق.)، فرزند هارون الرشید، در سال ۲۰۰ق. تصمیم گرفت تا علی بن موسی الرضا را به ولایتعهدی خود منصوب کند. امام رضا در سال ۲۰۱ق. با عبور از خاک ایران به شهر باستانی مرو (در جنوب ترکمنستان کنونی) رفت و آنجا با وی به عنوان ولیعهد مأمون بیعت کردند و حتی به نامش سکّه ضرب کردند. اما اندکی بعد، در سال ۲۰۳ق. در شهر طوس از دنیا رفت.4 شیعیان امامی از دیرباز بر این باور بودهاند که امام رضا در واقع با خوردن انگور زهرآلود از دست مأمون مسموم شده و به قتل رسیده است و اساساً تعیین وی به ولایتعهدی مأمون با انگیزههای سیاسی خلیفهی عباسی صورت گرفته است. در حال حاضر بزرگترین و مشهورترین مکان مقدس در ایران، حرم امام رضا در شهر مشهد (نزدیک ویرانههای شهر تاریخی طوس) است (ت. ۲).5

منبع: web.archive.org
در کتاب تاریخ قم، نوشتهی حسن بن محمد قمی در سدهی چهارم هجری قمری، آمده است که با اعلام ولایتعهدی امام رضا خواهرش فاطمه دختر امام موسی کاظم، به عزم پیوستن به برادر راهی ایران شد. اما در میانهی مسیر در شهر ساوه (در جنوب غربی تهران) بیمار شد. از اینرو مسیر خود را به شهر قم، که در آن زمان یکی از بزرگترین جوامع شیعی اولیه در آنجا شکل گرفته بود، تغییر داد و پس از ۱۷ روز از دنیا رفت.6 امروزه حرم این بانوی مقدس، فاطمه بنت موسی بن جعفر، که بیشتر با لقب «معصومه» شناخته میشود، دومین زیارتگاه مهم شیعیان در ایران پس از حرم امام رضا به شمار میآید (ت. ۳).7 وجود این حرم مقدس نقش غیر قابل انکاری را در شکلگیری یکی از بزرگترین حوزههای علمیهی شیعیان امامی در دوران معاصر در شهر قم داشته است.

Fonds Henry Viollet, BULAC, Paris, HV.849B © Maria Lavabre Viollet / CeRMI - UMR8041 du CNRS
منبع: Internet Archive
از قرن سوم هجری قمری به بعد، سادات علوی مهاجرتهای گستردهای به شهرهای مختلف ایران داشتند. شهر قم که از دورهای زودهنگام شاهد گسترش تشیع امامی بود، به یکی از مهمترین مقاصد مهاجرت سادات علوی تبدیل شد. حسن بن محمد قمی در کتاب خود، تاریخ قم، بسیاری از جزئیات مهاجرت علویان به این شهر و نواحی اطراف آن را شرح داده است. همچنین با استناد به کتاب منتقلة الطالبیّة، اثر یکی از سادات علوی به نام ابن طباطبای علوی (قرن پنجم ق.)، میتوان پی برد که شهرهایی همچون اصفهان، ری، نیشابور و نیز برخی از شهرهای ساحل دریای خزر و کوهستانهای پیوسته به آن در دو سرزمین طبرستان و دیلمان (مازندران و گیلان امروزی)، شاهد مهاجرت گستردهی علویان در سدههای سوم تا پنجم هجری بودهاند.
در نیمهی قرن سوم قمری، شماری از علویان زیدیمذهب موفق به تشکیل دولت علویان در طبرستان (مازندران امروزی) شدند. همزمان، علویان دیگری نیز در نقاط دیگر ایران دست به قیامهایی علیه خلفای عباسی زدند. معمولاً سرنوشت این قیامها شکست و کشته شدن بانیان آنها بود. ابوالفرج اصفهانی (و. ۳۵۶ق.) ادیب برجستهی دوره عباسی، در کتاب خود، مقاتل الطالبیّین، بیشتر این قیامها را شرح داده است.
شکلگیری امامزادگان در ایران
پس از تأسیس دولت سلاجقهی بزرگ به دست سلطان طغرل اول (حکومت ۴۲۹-۴۵۵ق.) ساخت مقبرهها و بناهای آرامگاهی و یادمانی در ایران رونق چشمگیری یافت. در حوزههای محل حضور شیعیان نیز مقبرههایی برای فرزندان امامان و سادات علوی ساخته شد. معمولاً بیشتر این مقابر به اهتمام دولتمردان و سیاستمداران شیعه، که در حکومت سلجوقیان به مناصب حکومتی یا اداری رسیده بودند، ساخته میشد.
عبدالجلیل قزوینی رازی، نویسندهی امامیمذهب قرن ششم، در کتابِ نقض ساخت مقبرههای زیر را در چند دههی نخست حکومت سلجوقیان شرح داده است: مشهدِ فاطمه، بنت موسی بن جعفر در قم به دست امیر ابوالفضل عراقی در دورهی سلطان طغرل اول سلجوقی؛ مشهد عبدالعظیم حسنی در ری به دست مجدالملک براوستانی قمی (مقتول در ۴۹۲ق.)؛ مشهدِ «امامزاده» علی بن امام محمد باقر در بارکرسف (روستای اردهال کنونی، نزدیک کاشان) به دست مجدالدین کاشی؛ مشهدِ عبدالله بن امام موسی کاظم در روستای اوجان ساوه به دست صفیالدین ابوالمحاسن همدانی؛ و مشهد امامزادگان فضل و سلیمان، فرزندان امام موسی کاظم، در شهر شیعهنشین آوه در میانهی ساوه و قم.8
بیشتر این بناها، مانند مزار فاطمهی معصومه در قم، مزار عبدالعظیم حسنی در شهرری، و مزار علی بن امام محمد باقر در اردهال، در گذر زمان دچار تحولات فراوانی شده و با ساخت و سازهای گسترده در اطراف آنها، به مجموعههای دینی و زیارتی بزرگی تبدیل شدهاند. نمونههای اندکی از این زیارتگاهها، مانند امامزاده عبدالله در اوجان ساوه (نقشه)، بنای سلجوقی خود را همچنان حفظ کردهاند (ت. ۴). در مورد امامزاده فضل و سلیمان (نقشه)، تنها یک ایوان در دورهی صفوی به ساختمان سلجوقی آن افزوده شده است (ت. ۵).


از نظر تاریخی، در اینکه برخی از این امامزادگان، همچون علی بن امام محمد باقر و امامزادگان آوه و ساوه (که فرزند امام موسی کاظم دانسته شدهاند)، واقعاً به ایران مهاجرت کرده و در جاهایی که بعداً این مزارها برای آنها ساخته شده، دفن شده باشند، تردید وجود دارد و شواهد تاریخی کافی برای اثبات اصالت امامزادگانِ یادشده وجود ندارد. با این حال به نظر میرسد شمار دیگری از امامزادگانی که برای آنها در دورههای سلجوقی (حدودا ۴۳۲-۵۵۲ق.) و ایلخانی (۶۵۴-۷۳۶ق.) مقبرههای مجللی ساخته شده واقعاً مدفن سادات علوی ساکن این مناطق بوده است. هرچند برخی از آنها بعداً به فرزندان بلافصل امامان شیعه منسوب شدهاند.
معمولاً بیشترین نمونههای چنین امامزادگانی را در شهرهای مرکزی ایران میتوان یافت که تشیّع در آنها انتشار بیشتری داشته است و اهالی این مناطق اهتمام به حفظ و تکریم قبور سادات علوی ساکن در آنها داشتهاند. زیارتگاه امامزاده عبدالله در روستای کودزَر در ۴۰ کیلومتری جنوب شهر اراک (نقشه) نمونهای کمیاب و شگفتانگیز از امامزادهای است که سراسر بدنهی داخلی آن با پوششی از آرایههای گچبری از دوره سلجوقی تزئین شده که بیشتر این تزئینات تا به امروز حفظ شدهاند (ت. ۶).

در شهر قم، چندین امامزاده به شکل بناهای آجری هشت ضلعی با گنبد رُک وجود دارد.9 شماری از آنها در نیمهی دوم قرن هشتم ق. به دست امرای خاندان صفی، یک خاندان محلی شیعهمذهب حاکم بر قم، ساخته شدهاند و بدنهی داخلی آنها با آرایههای آجری و گچبری تزئین شده است (۷–۸).10 مشهورترین آنها، امامزاده علی بن جعفر، منسوب به یکی از فرزندان جعفر صادق، امام ششم شیعیان، است که محراب بنا و لوح مزار روی قبر آن از نمونههای عالی آثار کاشی لعابدار زرینفام در قرن هشتم هجری قمری به شمار میآید.


در این دوره، خاندان مشهور ابوطاهر کاشی و هنرمندان دیگری همچون حسن بن علی بن احمد بابویه ویدگلی (نیز معروف به بیدگلی) به کار ساخت کاشیهای زرینفام و محرابهای گچبری اشتغال داشتند و بنا به درخواست بانیان این مقبرهها اقدام به ساخت محرابها و لوح مزارهای این امامزادگان میکردند؛ به ویژه در شهرهایی چون مشهد، قم، کاشان، ورامین و سایر شهرهایی که در آنها زیارتگاههای مورد توجه شیعیان وجود داشت.11
تاریخ ساختمان کنونی امامزاده یحیی
در قرن هفتم و نیمهی اول قرن هشتم هجری قمری همزمان با حکومت ایلخانان در ایران خاندانی از سادات علوی محلی از شهر ورامین به مدت حدود یک قرن به عنوان والی و به نیابت از پادشاه ایلخانی بر دو شهرِ ری و ورامین حکومت میکردند.12 دربارهی این خاندان اطلاعات کم و بسیار پراکندهای در منابع تاریخی وجود دارد. اما با استناد به شواهد موجود میدانیم که این خاندان به خلق آثار معماری در قلمرو حکومت خود به ویژه ورامین و ری اهتمام داشتهاند.13
برج مقبرهی آجری عظیم موسوم به برج علاءالدوله در شهر ورامین، که به تقلید از برج مقبرهی قدیمیتری موسوم به «برج طغرل» در شهر ری ساخته شده، یادگاری از دورهی حکومت این خاندان است. این مقبره مدفن یکی از ملوک این خاندان به نام ملک علاءالدین مرتضی (و. ۶۷۵ق.) است که در سالهای حکومت پسرش، ملک فخرالدین حسن دوم (و. ۷۰۷ق)، و احتمالاً به دستور وی ساخته شده است (ت. ۹). بر اساس خوانش عبدالله قوچانی از کتیبهی کوفی موجود در بالای نمای بیرونی بنا ساخت مقبره در ۶۸۸ق. به پایان رسیده است.14

بنای شاخص دیگری که در زمان حکومت ملوک علوی ری و ورامین در خاستگاه آنان یعنی شهر ورامین ساخته (یا بازسازی) شده مقبرهی امامزاده یحیی است. این مقبره به دلیل وجود تزئینات غنی آجری و گچبری و کاشیهای زرینفام در آن از آثار برجستهی دورهی ایلخانی در شهرهای مرکزی ایران به شمار میآید (ت. ۱۰). همهی کاشیهای زرینفام، شامل کاشیهای محراب و مزار و نیز کاشیهای ستارهشکل و چلیپایی که ازاره را زینت بخشیده بودند، از محل خود جدا شده و به خارج از ایران منتقل شدهاند. این محراب، که از آثار ممتاز کاشی زرینفام در دورهی ایلخانی به شمار میآید، در حال حاضر در موزهی فرهنگ و هنر اسلامی شانگری لا و لوح مزار امامزاده در موزهی آرمیتاژ نگهداری میشود (بنگرید به مقاله بلر). 15

در کتیبه گچبری به خط ثلث که گرداگرد مقبرهی امامزاده یحیی ایجاد شده (به روخوانی من از اینجا گوش کنید)، نام «حسن بن مرتضی بن حسن بن محمد بن حسن بن ابیزید» به چشم میخورد (این شخص در واقع همان ملک فخرالدین حسن دوم علوی است که پیشتر ذکرش رفت) (ت. ۱۱). این کتیبه حاوی تاریخ محرّم سال ۷۰۷ق. یعنی چند ماه پیش از درگذشت فخرالدین حسن است که با استناد به سخن ابوالقاسم کاشانی، مورخ دورهی ایلخانی، میدانیم در ماه شعبان همین سال از دنیا رفته است.16 همچنین لوح مزار کاشی زرینفام امامزاده حاوی تاریخ ۱۰ محرّم ۷۰۵ق. است. بر این اساس میتوان گفت این لوح نیز در زمان ملک فخرالدین حسن دوم ساخته شده است. سایر کاشیهای زرینفام منسوب به بنا نیز تاریخهایی مابین ۶۶۰ق. و ۶۶۳ق. دارد که همزمان با حکومت ملک علاءالدین مرتضی است.

عکس از حمید ابهری، ۱۴۰۲ش.
شخصیت مدفون در امامزاده یحیی
از مهمترین منابع برای شناخت نسب و شخصیت مدفون در امامزادگان ایران منابع انساب سادات است. این منابع معمولاً حاوی اطلاعات فراوانی دربارهی فرزندان و نوادگان و نسلهای بهجا مانده از امامان شیعه در دورههای بعدی و شهرهاییاند که این سادات به آن مهاجرت میکردند و فرزندان و نوادگانشان در آن ساکن میشدند. این منابع اطلاعات دیگری را همچون جایگاه سیاسی، اجتماعی و علمی سادات علوی و گاه تاریخ و محل وفات و دفن آنها شامل میشوند.
در منابع انساب سادات از یکی از سادات علوی به نام یحیی بن علی بن عبدالرحمان علوی یاد شده است که نسبش با پنج واسطه به امام حسن مجتبی امام دوم شیعیان، فرزند امام علی امام نخست شیعیان، میرسیده است. او در دورهی المهتدی بالله (خلافت ۲۵۵-۲۵۶ق.)، چهاردهمین خلیفهی عباسی در ورامین، به قتل رسید. شواهد تاریخی نشان میدهد که امامزاده یحیی به عنوان مقبرهای برای این شخص ساخته شده است.
قدیمیترین گزارش تاریخی موجود درباره این شخص از ابوالفرج اصفهانی (و. ۳۵۶ق.) است که در شمار علویان مقتول در دورهی خلافت مهتدی عباسی از یحیی بن علی بن عبدالرحمان بن قاسم بن حسن بن زید [بن حسن بن علی بن ابیطالب] نام برده و گفته است که او در یکی از روستاهای «ری» به دست عوامل عبدالله بن عزیز، حاکم ری، به قتل رسید.17
گزارش تاریخی دیگر از ابن طباطبای علوی (قرن پنجم ق.) است که از کشته شدن یحیی بن علی بن عبدالرحمان در ورامین سخن گفته است.18 اهمیت این گزارش در آن است که او محل قتل یحیی را به طور مشخص ورامین، و نه ری، تعیین کرده است. با توجه به اینکه در سدههای اولیهی هجری ورامین از توابع شهر ری به شمار میآمده این گزارش منافاتی با گزارش ابوالفرج ندارد.
همچنین ابوالحسن عمری علوی (و. ۴۶۶ق.) به کشته شدن یحیی در روزگار المهتدی عباسی و وجود قبر وی در اطراف ری اشاره کرده است.19 ابن فندق بیهقی (و. ۵۶۵ق.) نیز دربارهی همین شخص نوشته است که او در یکی از روستاهای ری به دست عوامل عبدالله بن عزیز به قتل رسید و قبر وی همانجاست.20
اما در کتاب سر السلسلة العلویة، از منابع کهن انساب که به ابونصر بخاری (و. ۳۵۷ق.) منسوب است، از شخصی که در زمان عبدالله بن عزیز در دورهی خلافت المهتدی به قتل رسیده به نام علی بن عبدالرحمان یاد شده است. در ادامهی همین گزارش آمده که مشهد (زیارتگاه) وی در ورامین آشکار و پابرجا است.21 در واقع در این منبع شخص مقتول نه خود یحیی بلکه پدرش معرفی شده است. اما این مسئله میتواند ناشی از افتادگی در متن یا اشتباه ناسخان نسخههای دستنویس کتاب باشد. ضمن اینکه دربارهی انتساب کتاب سر السلسلة العلویةبه ابونصر بخاری تردیدهایی وجود دارد.22 بههرحال اهمیت این گزارش در آن است که از وجود زیارتگاه در دورهی زمانی زودهنگامی خبر میدهد.
گزارشهای منابع تاریخی مورد اشاره در بالا دلالت کافی بر این دارد که امامزاده یحیای ورامین را باید مدفن یحیی بن علی بن عبدالرحمان بن قاسم بن حسن بن زید بن [امام] حسن بن [امام] علی بن ابیطالب به شمار آورد. با این حال، نکتهی قابل تأمل آن است که در لوح مزار کاشی زرینفام منسوب به امامزاده یحیی به نسب وی هیچ اشارهای نشده و از او تنها با تعابیرِ «امامِ عالِم یحیی» یاد شده است. در این عبارت از امامزاده یحیی با دو صفت علمی مهم «امام» و «عالِم» تعبیر شده است. اصطلاح «عالِم» (معادل دانشمند و دانشور در زبان فارسی) به کسانی اطلاق میشده که در شاخه یا شاخههایی از علوم (معمولاً دینی) تبحّر و تسلط داشتند. اصطلاح «امام» نیز هرچند در اصل بر امامان شیعه و پیشوایان مذاهب فقهی و فرق کلامی اطلاق میشده اما در کاربردی عمومیتر برای علمایی که محل مراجعهی علمی بودهاند و به نوعی میتوان گفت در بالاترین جایگاه علمی زمان خود بودهاند به کار میرفته است. از اینرو شخصیتهای علمی جامعی همچون امام محمد غزالی و امام فخر رازی با پیشوند «امام» شهرت یافتهاند.23
با توجه به اینکه در بیشتر لوح مزارهای کاشی زرینفام شناختهشده روی قبور امامزادگان ایران به نسب آنها اشاره شده اما در لوح مزار منسوب به امامزاده یحیی به نسب وی اشاره نشده این تصوّر به وجود میآید که در زمان ساخت (یا بازسازی) مقبره در دورهی ایلخانی اهالی ورامین، یا شاید سازندگان مقبره، از نسب امامزاده اطلاع نداشتهاند یا اگر هم داشتهاند لااقل شواهد آن در آثار هنری بهجا مانده از این دوره به چشم نمیخورد.24 در واقع ما شاهدی در اختیار نداریم تا بتوانیم قضاوت کنیم که در زمان ساخت بنای کنونی امامزاده یحیی در ورامین تصور اهالی این شهر و سازندگان بنا از شخصیت مدفون در این امامزاده و نسب وی چه بوده است. اما با توجه به شناخته شده بودن این شخص در منابع تاریخی و اشارههای مکرر به نسب و شخصیت و مزار وی در منابع انساب میتوان فرض را بر آن گذاشت که بانیان بنا وی را میشناختهاند.
شاهد دیگری که میتوان در تأیید این ادعا به آن استناد کرد وجود دری چوبی از دورهی صفوی است که تاریخ پایان ساخت آن ماه صفر ۹۷۱ق. بوده است. هرچند متأسفانه این درِ چوبی امروزه در محل خود قرار ندارد و از سرنوشت آن اطلاعی نداریم، اما خوشبختانه، در شعبان ۱۲۷۹ قمری، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (و. ۱۲۹۸ق.) از شاهزادگان خاندان قاجار، کتیبهی در را که شامل نسب امامزاده یحیی بود، ثبت کرد و این رونوشت را به رسالهی کوتاهی با عنوان «شرح حالات امامزاده یحیی» که بر اساس منابع انساب نگارش یافته بود، پیوست کرد (بنگرید به منبع متنی).25 در این کتیبه، نسب امامزاده به صورت «یحیی بن علی بن عبدالرحمن بن قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب» آمده است. این مسئله میتواند نشاندهندهی آن باشد که در شناخته شده بودن نسب امامزاده یحیی برای اهالی ورامین و به تبع آن سازندگان این درِ چوبی پیوستگی و عدم انقطاع تاریخی وجود داشته است.
به نظر میرسد در دورهی قاجار (۱۱۹۳-۱۳۴۴ق.) نسب امامزاده یحیی، مانند بسیاری از امامزادگان دیگر ایران، از سوی اهالی فراموش شده و روایتهای دیگری دربارهی شخص مدفون در آن رواج یافته است. منابع معاصر دو روایت از باورهای محلی رایج دربارهی نسب امامزاده یحیی به دست دادهاند. روایتی که اعتمادالسلطنه (و. ۱۳۱۳ ق.)، از رجال دربار قاجار، نقل کرده بیانگر آن است که این امامزاده در زمان وی به یحیی بن امام موسی کاظم منسوب بوده است.26 اما در روایت دیگری، این امامزاده به یحیی بن زید بن امام زینالعابدین منسوب شده است.27 واضح است که این انتسابها از نظر تاریخی نمیتواند وجهی از حقیقت داشته باشد.28 در واقع رسالهی اعتضادالسلطنه در شرح حال امامزاده یحیی را باید تلاشی از سوی وی برای شناساندن شخصیت تاریخی امامزاده یحیی و نسب وی بر اساس منابع انساب به شمار آورد. احتمالاً اعتضادالسلطنه با بازخوانی کتیبهی درِ چوبی دورهی صفوی، از نسب واقعی امامزاده آگاهی یافته و با نگارش این رساله، باور عامیانهی رایج در زمان خود، مبنی بر انتساب امامزاده یحیی به فرزند امام موسی کاظم، را به نقد کشیده است.
در چند دههی اخیر نیز، شمار دیگری از پژوهشگران ایرانی از جمله سید صفر رجبی، حسین قرهچانلو و محمدمهدی فقیه جلالی بحرالعلوم بر همین دیدگاه تأکید کردهاند.29 با استناد به این تحقیقات، این دیدگاه از سوی سازمان اوقاف پذیرفته شده و در تابلوهای راهنمای نصب شده در امامزاده ثبت شده است. پیشتر تابلوی بزرگی، حاوی خلاصهای از شرح حال امامزاده یحیی در منابع تاریخی و انساب، بر دیوار محراب امامزاده نصب بود (ت. ۱۲).

عکس از کیلان اورتون، ۱۳۹۷ش.
***
برخلاف بسیاری از امامزادههایی که از اعتبار تاریخی کافی برخوردار نیستند، امامزاده یحیی در شهر ورامین یکی از نمونههایی است که بر اساس شواهد تاریخی متعدد میتوان ادعا کرد محل دفن یکی از سادات علوی از سدههای اولیهی اسلامی است. شواهد متنی از جمله منابع انساب حدفاصل سدههای چهارم تا ششم قمری وجود مقبره برای یحیی بن علی در ورامین را تأیید میکند، هر چند شواهد مادی آن در حال حاضر در دست نیست. آنچه امروز به عنوان مقبرهی امامزاده یحیی شناخته میشود بخشی از مجموعهی فاخر و بزرگتری است که با ظهور ورامین به عنوان مرکز سیاسی ولایت ری و حمایت خاندان حاکم علوی آن در دورهی ایلخانی ساخته یا بازسازی شده است.
تنها ذکری که از مدفون در این مقبره بر تزئینات آن آمده، عبارت «امامِ عالِم یحیی» روی سنگ مقبرهی زرینفام آن به تاریخ ۷۰۵ق. است که کمکی در شناخت ذهنیت بانیان، سازندگان و مردم ورامین در دورهی ایلخانی از یحیی بن علی نمیکند. با این حال، این مقبره، پیشتر یک درِ چوبی متعلق به دورهی صفوی داشته که روی آن نسب امامزاده یحیی منطبق با شواهد متنی پیش از دورهی ایلخانی حکاکی شده بوده است. مجموعهی این شواهد، احتمال پیوستگی تاریخی در شناخته شده بودن نسب و شخصیت واقعی امامزاده به مدت چند قرن را تقویت میکند.
شواهد دورهی قاجار از فراموش شدن نسب امامزاده برای اهالی ورامین در این دوره حکایت میکند، به نحوی که مقبرهی وی در مواردی به یحیی بن زید بن امام زینالعابدین و یا یحیی بن امام موسی کاظم منسوب شده است. در اواخر دورهی قاجار، شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه با گردآوری شواهد موجود در منابع انساب و بازخوانی متن کتیبهی درِ چوبی سرقتشدهی امامزاده، چنین انتساباتی را به چالش میکشد. این اقدام او نه تنها از اهمیت شناخت نسب امامزدگان در نزد وی به عنوان فردی از طبقهی اشراف حکایت دارد، بلکه دسترسی گستردهی امثال وی به منابع انساب را نشان میدهد. همچنین متن کتیبهی درِ چوبی که سرقت شده و محل فعلی آن نامشخص است، نشاندهندهی اهمیت مواد فرهنگی به مثابهی شواهد مادی در حفظ و انتقال حافظهی تاریخی بناها است.
ارجاع: احمد خامهیار، «درآمدی بر زمینههای پیدایش و ساخت امامزادگان در ایران، با تأکید بر امامزاده یحیی در ورامین.» مقاله در امامزاده یحیی ورامین: نمایشگاهی آنلاین از زیارتگاهی ایرانی، به مدیریت و با ویراستاریِ کیلان اُوِرتون. ۳۳ آرچز پروداکشنز، ۲۶ دی ۱۴۰۳. میزبان: خمسین: تاریخ هنر اسلامی آنلاین.
یادداشتها
سپاسگزاری: لازم میدانم از آقای حسین نخعی و خانم کیلان اورتون، که متن مقاله را به دقت خواندند، نکات و ملاحظاتی را یادآور شدند و در ویرایش و آمادهسازی متن نهایی به من یاری رساندند، تشکر و قدردانی کنم. همچنین مایلم از خانم هدی ندایی فر بابت ویرایش متن مقاله قدردانی کنم.
- دربارهی امامها و «معصومین» در باور شیعهی امامیه، بنگرید به:
Algar, “Čahārdah Maʿsūm.”
↪ - همچنین بنگرید به:
Lambton, “Imāmzāda.”
↪ - ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیّین، ۱۴۵-۱۵۰. زیارتگاه او نیز در شهر جوزجان واقع شده است. ↪
- بنگرید به:
Madelung, “ʿAlī Al-Reżā.”
↪ - دربارهی شهر مشهد بنگرید به:
Streck, “Mashhad.”
↪ - قمی، تاریخ قم، ۳۰۸-۳۰۹. ↪
- دربارهی حضرت معصومه و حرم وی بنگرید به: مدرسی طباطبایی، تربت پاکان، جلد ۱. دربارهی شهر قم بنگرید به:
Calmard, “Ḳum.”
↪ - قزوینی رازی، کتاب نقض، ۲۱۴-۲۱۵ و ۲۳۶-۲۳۷. ↪
- گنبد رُک شکلی از گنبد است که به شکل هرمی یا مخروطی ساخته میشود. مقبره برجی واقع در گنبد قابوس در شمال ایران یکی از قدیمیترین نمونههای این نوع از گنبد در ایران است. در دورههای سلجوقی و ایلخانی، این شکل گنبد به فراوانی در برج مقبرهها به کار رفته است. ↪
- برای گزارشی در مورد این بناها بنگرید به: عرب، «گزارش تحقیق و معرفی هفت بنای تاریخی و ارزشمند قم»، ۱۴۶-۱۶۳. ↪
- دربارهی خاندان ابوطاهر بنگرید به:
Watson, “Abū Ṭāher.”
دربارهی حسن بن علی بن احمد بابویه ویدگلی و آثار وی بنگرید به:
Blair, “Stucco Workers, Luster Potters.”
↪ - دربارهی ورامین بنگرید به:
Bosworth, “Warāmīn.”
↪ - دربارهی این خاندان بنگرید به: خامهیار، «ملوک شیعهی ری و ورامین در دورهی ایلخانی»، ۴۳۳-۴۳۸. در منابع تاریخی، هرچند دایرهی قلمرو حکومت این خاندان، ری و ورامین دانسته شده، اما بر اساس برخی از منابع انساب، قلمرو حکومت آنان گسترهای فراتر از این دو شهر و شامل شهرهای دیگری چون قم و کاشان نیز بوده است. بنگرید به: خامهیار، «آگاهیهای دیگری دربارهی ملوک علوی ری در دورهی ایلخانی». ↪
- قوچانی، «بررسی کتیبهی آرامگاه علاءالدین»، ۶۲-۶۳. ↪
- دربارهی ساختمان و معماری امامزاده یحیی بنگرید به:
Blair, “Architecture as a Source;” Overton and Maleki, “The Emamzadeh Yahya at Varamin.”
↪ - ابوالقاسم کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۷۵. ↪
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیّین، ۵۳۰. ↪
- ابن طباطبا، منتقلة الطالبیّة، ۳۴۵. ↪
- عمری علوی، المجدی فی أنساب الطالبیّین، ۲۱۶. ↪
- بیهقی، لباب الأنساب والألقاب والأعقاب، ج ۱، ۴۱۸. ↪
- بخاری، سر السلسلة العلویة، ۲۲. ↪
- انصاری، «دشوارهی کتاب الشجرة». ↪
- درباره اصطلاح «امام» بنگرید به: مجموعة من المؤلفین، معجم مصطلحات العلوم الشرعیة، جلد ۱، ۲۵۱-۲۵۲. ↪
- از جمله در لوح مزارهای امامزاده جعفر [بن موسی]، امامزاده علی بن جعفر، و امامزاده حارث بن احمد (خاکفرج) در قم. برای آگاهی از متن کتیبههای این لوح مزارها بنگرید به: مدرسی طباطبایی، تربت پاکان، جلد ۲، ۳۸، ۴۸، ۸۴. ↪
- اعتضادالسلطنه، «شرح حالات امامزاده یحیی»، ۵۵-۵۶. از این رساله دو نسخهی دستنویس باقی مانده است: اولی در کتابخانهی مجلس شورای اسلامی در تهران (شمارهی۲۶/۱۴۵۳سس) (نسخهی اصلی، محرم ۱۲۹۴ق.)، و دیگری در کتابخانهی ملی ملک در تهران (شمارهی ۱۱۱/۶۱۵۱) (نسخهی کپی). ↪
- اعتمادالسلطنه، رسائل اعتمادالسلطنه، ۲۰۸. ↪
- فقیه محمدی جلالی، قیام یحیی بن زید (ع) ، ۳۰۷-۳۰۸. ↪
- چنانکه در متن مقاله اشاره شد، یحیی بن زید در سال ۱۲۵ق. در جوزجان (امروزه سرپل افغانستان) به قتل رسید و مزار وی نیز تا کنون همانجاست. ↪
- رجبی، «ورامین: یک جامع و چهار مزار تاریخی»، ۱۸۱؛ قرهچانلو، «امامزاده یحیی (ورامین)»، ۷۱؛ فقیه محمدی جلالی، قیام یحیی بن زید (ع) ، ۳۰۷-۳۱۳. ↪
کتابشناسی (منابع عربی و فارسی)
- ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر. منتقلة الطالبیة، تحقیق السید محمد مهدی الخرسان. النجف الاشرف: المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۸ق. [WorldCat]
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین. مقاتل الطالبیّین، تحقیق السید احمد صقر. بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م. [ویرایش متفاوت WorldCat]
- اعتضاد السلطنه، علیقلی میرزا. «شرح حالات امامزاده یحیی.» در: جنگ نظم و نثر، نسخهی دستنویس در کتابخانهی مجلس شورای اسلامی در تهران، شمارهی ۲۶/۱۴۵۳سس. [Lib.ir]
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. رسائل اعتمادالسلطنه، تصحیحِ میر هاشم محدّث. تهران: اطلاعات، ۱۳۹۱ش. [Lib.ir]
- انصاری، حسن. «دشوارهی کتاب الشجرة المبارکة منسوب به فخر رازی: بررسی احتمالات گوناگون.» در: بررسیهای تاریخی، ۲ آبان ۱۳۸۶ش.، https://ansari.kateban.com/post/1219
- بخاری، ابونصر سهل بن عبدالله. سر السلسلة العلویة، تحقیق السید محمدصادق بحرالعلوم. النجف الاشرف: المکتبة الحیدریة ومطبعتها، ۱۳۸۲ق. [WorldCat]
- بیهقی، علی بن زید. لباب الأنساب والألقاب والأعقاب، تحقیق السید مهدی الرجائی، ۲ جلد. قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری، ۱۴۱۰ق. [WorldCat]
- خامهیار، احمد. «ملوک شیعهی ری و ورامین در دورهی ایلخانی.» در: کتابگزار، شمارهی ۱ (۱۳۹۵ش.): ۳۴۸-۴۳۳. [Noormags]
- خامهیار، احمد. «آگاهیهای دیگری دربارهی ملوک علوی ری در دورهی ایلخانی.» در: گنجینه، ۲۸ مهر ۱۳۹۷ش. [Ganjineh.kateban]
- رجبی، سید صفر. «ورامین: یک جامع و چهار مزار تاریخی.» در: مشکوة، شمارهی ۳۵ (۱۳۷۱ش.): ۱۷۶-۱۸۵. [Noormags]
- عرب، کاظم. «گزارش تحقیق و معرفی هفت بنای تاریخی و ارزشمند قم، بازمانده از قرن هشتم هجری.» در: اثر، شمارهی ۳۳-۳۴ (۱۳۸۱ش.): ۱۴۶-۱۶۳. [Tebyan.net]
- عمری علوی، علی بن محمد. المجدی فی أنساب الطالبیّین، تحقیق احمد المهدوی الدامغانی. قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی العامة، ۱۴۲۲ق. [Internet Archive]
- فقیه محمدی جلالی (بحرالعلوم)، محمد مهدی. قیام یحیی بن زید (ع). قم: وثوق، ۱۳۸۵ش. [Lib.ir]
- قرهچانلو، حسین. «امامزاده یحیی (ورامین).» در: وقف میراث جاویدان ۱، شمارهی ۲ (۱۳۷۲ش.): ۷۰-۷۳. [Noormags]
- قزوینی رازی، عبدالجلیل. بعض مثالب النواصب فی نقض بعض نواقض الروافض (کتاب نقض)، تصحیح میر جلالالدین محدّث ارموی، به کوشش محمدحسین درایتی. قم: مؤسسهی علمی فرهنگی دار الحدیث، تهران: کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۱ش.
- قمی، حسن بن محمد بن حسن. تاريخ قم، مترجم: حسن بن محمد بن حسن بن عبدالملك قمی، تصحيح واحد تحقيق آستانه مقدسه قم. قم: زائر، ۱۳۸۸ش. [ویرایش متفاوت Noorlib]
- قوچانی، عبدالله. «بررسی کتیبهی آرامگاه علاءالدین.» در: اثر۱۵-۱۶(۱۳۶۷ش.): ۵۹-۷۱.
- کاشانی، ابوالقاسم. تاریخ اولجایتو، به اهتمام مهین همبلی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش. [Lib.ir]
- مجموعة من المؤلفین. معجم مصطلحات العلوم الشرعیة، ۴ جلد. ریاض: مدینة الملک عبدالعزیز للعلوم والتقنیة، جلد ۱، ۱۴۳۹ق.
- مدرسی طباطبایی، حسین. تربت پاکان (آثار و بناهای قدیم محدودهی کنونی دارالمؤمنین قم)، ۲ جلد. قم: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. [Soha library]
کتابشناسی (منابع لاتین)
- Algar, Hamid. “Čahārdah Maʿsūm.” Encyclopædia Iranica, December 15, 1990, https://www.iranicaonline.org/articles/cahardah-masum.
- Blair, Sheila. “Stucco Workers, Luster Potters, and Builders: the Case of Hasan ibn Ali ibn Ahmad Babawayh al-Vidguli.” Essay pending in Stucco in the Architecture of Iran and Neighboring Countries: New Research – New Horizons, edited by Lorenz Korn.
- Blair, Sheila. “Architecture as a Source for Local History in the Mongol Period: The Example of Warāmīn.” Journal of the Royal Asiatic Society 26, 1–2 (January 2016): 215–28.
- Bosworth, C. Edmund. “Warāmīn.” In Encyclopaedia of Islam, Second Edition, vol. 11, 143–44. Leiden: Brill, 2002.
[Internet Archive] [Brill] - Calmard, Jean. “Ḳum.” In Encyclopaedia of Islam, Second Edition, vol. 5, 369–72. Leiden: Brill, 1986.
[Internet Archive] [Brill] - Lambton, Ann K. S. “Imāmzāda.” In Encyclopaedia of Islam, Second Edition, vol. 3, 1169–70. Leiden: Brill, 1986.
[Internet Archive] [Brill] - Madelung, Wilferd. “ʿAlī Al-Reżā.” Encyclopædia Iranica, December 15, 1985 (updated 2011), https://www.iranicaonline.org/articles/ali-al-reza.
- Overton, Keelan and Kimia Maleki. “The Emamzadeh Yahya at Varamin: A Present History of a Living Shrine, 2018–20.” Journal of Material Cultures in the Muslim World 1 (2020): 120–49.
[Brill] - Streck, Mamara bihi. “Mas̲h̲had.” In Encyclopaedia of Islam, Second Edition, vol. 6, 713–16. Leiden: Brill, 1991.
[Internet Archive] [Brill] - Watson, Oliver. “Abū Ṭāher.” Encyclopædia Iranica, December 15, 1983 (updated 2011), https://www.iranicaonline.org/articles/abu-taher-family-potters-kasan.