مزار زرینفام امامزاده یحیی ورامین
شیلا بلِرترجمهی تیم مترجمان نمایشگاه آنلاین امامزاده یحییEnglish
واژهی صندوق مزار (معادل واژهی یونانی cenotaph به معنی ''مقبرهی خالی'') اشاره به جعبهی مستطیلشکل بزرگی دارد که در سرزمینهای اسلامی برای مشخص کردن محل دفن مسلمانان، یهودیان و دیگرانی که طبق سنت باید دفن میشدند مورد استفاده قرار میگرفت (تصویر ۱).1 بنابراین صندوق مزار با گور (معادل واژهی یونانی sarcophagus به معنی ''خورندهی گوشت'') که جسد در آن قرار میگیرد متفاوت است. در ایران مزارها غالباً از سنگ ساخته شدهاند و گورستانها در فضای باز و در معرض سرما و گرما قرار دارند، اما مزارهایی که داخل مقبره هستند غالباً با استفاده از مصالح تزئینی مانند چوبهای کندهکاریشده و سرامیک لعابدار ساخته شدهاند.2 بعضی از نمونههای فاخر این مزارها که در قرن ۷ق./۱۳م. یا اوایل قرن ۸ق./۱۴م. ساخته شدهبودند با کاشی زرینفام تزئین شدند که بسیار پرهزینه بود. از دلایل هزینهبر بودن ساخت کاشی زرینفام میتوان از استفاده از اکسیدهای فلزی برای لعابدادن، مصرف سوخت بیشتر برای دوبار پخته شدن، و نیاز به تخصص ویژه به خاطر روند تولید بسیار پیچیدهی آن یاد کرد، تخصصی که در انحصار تعداد اندکی از خاندانهای سفالگر اهل کاشان بود.3
مزارها معمولاً در مرکز مقبره قرار گرفتهاند تا زیارت و طواف گِرد آن به راحتی انجام شود. مزارهایی که در فضای سرپوشیده قرار دارند غالباً درون اتاق مشبکی که به آن ضریح میگویند جای گرفتهاند، سنتی که میتوان قدمتِ آن را به قبر حضرت محمد، پیامبر اسلام برگرداند، که پس از رحلت در۱۱ق./ ۶۳۲م. در خانهی خود در مدینه به خاک سپرده شدند. ضریح علاوه بر محافظت از مزار، فضایی برای زائران ایجاد میکند تا با گرفتن دستشان به دیوار مشبک آن بتوانند به نیروی معنوی فردِ درگذشته متصل شوند یا از برکت او که از زمین زیرپای آنها سرچشمه میگیرد بهرهمند شوند. به خاطر تماس مداوم، ضریحها فرسوده میشدند. حاکمان فرصت را مغتنم میشمردند و ضریحی شکیلتر را وقف و جایگزین ضریح قبلی میکردند، تا بدین وسیله بتوانند بر قدرت و مشروعیت خود، به واسطهی وصل کردن خود به شخصیتی مذهبی و مورد احترام بیفزایند. به طور مثال، شاهان صفوی بارها ضریحِ مزار امامرضا در حرم او در مشهد (حرم امامرضا، آستان قدس رضوی؛ نقشه) را تعویض کردند تا برای خود نقش ترویجکنندهی شیعهی دوازده امامی را تثبیت کنند (تصویر ۲).4


https://globe.razavi.ir/168305/shrine.
امروزه مزار امامزاده یحیی در ورامین در محفظهی جعبهمانندی است با ضریح بزرگی بر گرد آن، و کتیبهای که یادآور میشود این کار در سال ۱۳۸۹ش./ ۲۰۱۰م. در دوران ولایت آیت الله العظمی خامنهای پایان یافته است (تصویر ۳).5 هرچند ضریح و مزار کنونی متعلق به دوران معاصرند اما با آمیختن سه نوع سند متفاوت یعنی توصیفاتی که مسافران قرن ۱۹ میلادی از این بنا داشتهاند؛ کاشیهای کتیبهدار باقیمانده و مقایسهی آنها با نمونههای همعصر خودشان، میتوانیم بخشی از مزار را بازآفرینی کنیم. مزاری که با کاشیهای زرینفام پوشیده شده بود و زمان ساخت آنها به دوران میانه برمیگردد.
ژان دیولافوا (و.۱۹۱۶م.) زنی فرانسوی، مشهورترین کسی است که در ۱۸ ژوئن ۱۸۸۱م. در مسافرتی یک هفتهای به ورامین از این زیارتگاه دیدن کرد.6 او اشاره میکند این زیارتگاه یکی از جالبترین بناهای تاریخی در کل کشور است و البته تنها مکان تاریخیای است که درِ آن بسته است و از آن حفاظت میشود. او به تفصیل کاشیهای زرینفام بسیاری را که در داخل مزار وجود داشتند توصیف کرده است؛ کاشیهایی که همگی از مرغوبترین نوع بودند. ابتدا به کاشیهای زرینفام محراب، اِزاره(حاشیهی تزئینی یا روکش حفاظتی دیوار از کف اتاق تا بلندی طاقچه) (lambris) ، و مقبره (tombeau) اشاره میکند و دو پاراگراف بعد به اِزاره، قبر (sarcophage), و محراب میپردازد. به احتمال قوی منظور از tombeau و sarcophage همان مزار است، به دلیل اینکه مزار سومین بخش از کل بناست که به همراه اِزاره و محراب به طور معمول با کاشیهای زرینفام پوشیده میشد (بنگرید به Interiors). مقبرهی زیارتگاه شیخ عبدالصمد در نطنز (نقشه) مقایسهی خوبی را پیش روی ما میگذارد (بنگرید به Leone 2021 و Sites).
دیولافوا اولین فردی نیست که به توصیف مزار امامزاده یحیای ورامین پرداخته است. چند سال پیش از او، در سال ۱۲۹۳ق./۱۸۷۶م. اعتمادالسلطنه (و.۱۳۱۴ق./۱۸۹۶م.)، مورخ دوران قاجار که این مقبره را دیده بود به مرقدی چوبی اشاره میکند که در وسط مقبره قرار داشت. (بنگرید به History of Evolution).7 کلمهی مرقد (به معنی جای خواب) که او استفاده کرده یکی از کلماتی است که در متون دوران میانه، کتیبهها و الواح از جنسهای گوناگون و همچنین متون تاریخ هنر معاصر به معنی مزار به کار میرود.8 آنطور که او ذکر میکند این مرقد از چوب ساخته شده و اندازهی نسبتاً بزرگی داشته است (با ابعاد ۱.۸۲x۳.۳۸ متر)، پژوهشگران این طور گمان میکنند که احتمالاً اشارهی او به ضریح گِرد مزار است نه صندوقِ مزار.9
احتمال دارد تعدادی از کاشیهای زرینفام سالم که امروزه در موزهها نگهداری میشوند متعلق به این مزار باشند، یعنی همان کاشیهایی که دیولافوا به وجود آنها در امامزاده یحیای ورامین اشاره کرده است. محتملترین مورد مجموعهای (۲۲۱x۸۷ سانتیمتر) شامل چهار کاشی بزرگ در موزه یآرمیتاژ (IR-1594) در سنتپترزبورگ است که در آن شاهد دو طاقنمای تودرتو هستیم که با کتیبهای از سه طرف احاطه شدهاند (تصویر ۴).10 بر کتیبهای که در سردرِ (نوار افقی ) قوسِ بیرونی قرار گرفته، نوشته شده است:«هذا القبر امام العالم یحیی صل الله علیه» (این قبر امام یحیای عالِم صلی الله علیه است). در این منطقه تعداد زیادی امامزاده با نام یحیی وجود داشته است (برای فهرست امامزادهها بنگرید به اینجا), اما تنها امامزاده یحیای ورامین است که میدانیم مزارش تزئینات زرینفام داشته و تقریباً همهی پژوهشگران فرض بر این میگیرند که این لوح کاشیکاری به امامزاده یحیای ورامین تعلق داشته است.
کتیبههای دیگری نیز بر لوح چهارتایی کاشی زرینفام آرمیتاژ وجود دارد که دادههای بیشتری از زمان ساخت و سازندگان آن ارائه میدهد. بر حاشیه بیرونی آیة الکرسی نوشته شده است (سورهی بقرة، آیهی ۲۵۵) و در ادامه، تاریخ ساخت و امضای کاشیکار آمده است: «کتب في عاشر محرم سنة ٧٠٥، عمل يوسف بن علي بن محمد» ''نوشتهشده (کُتِبَ) در ۱۰ محرم ۷۰۵ق./ ۲ اوت ۱۳۰۵م.؛ کار(عَمِلَ) یوسف بن علی بن محمد.'' کتیبهی پانزده خطی داخل طاقنمای مرکزی آیهی دیگری از قرآن در مورد مرگ است (سورهی فُصِّلت، آیات ۳۰-۳۲، دربارهی فرشتگان و وعدهی بهشت) و در ادامهی آن نام کاشیکار دیگری آمده است: ''تزئین (صَنعت) علی بن احمد بن علی الحسینی کاتبی (کاتب).''
درجِ تاریخ ۷۰۵ق./ ۱۳۰۵م. بر لوح آرمیتاژ نشان میدهد که ساخت مزارِ زرینفام بخشی از پروژهی بازسازی بقعهی امامزاده یحیی بوده است که به دستور حاکم آن منطقه، ملک فخرالدین (و. ۷۰۷ق./۱۳۰۷-۸ م.) انجام شده است (بنگرید به مقالهی نگارنده در سال ۲۰۱۶) اقدامی که با هدفِ تقویت مشروعیت سیاسی انجام گرفت و نشاندهندهی تعلقات مذهبی او بود و از همان الگوی حمایت مالیِ حاکمان از امامزادهها و زیارتگاهها پیروی میکند. کتیبههای لوح مزاری که در آرمیتاژ نگهداری میشوند همچنین نشان میدهند که این دسته کاشیها توسط دو تن از معروفترین کاشیکاران آن روزگار درست شده بودند. یوسف، نسل چهارمِ ابوطاهریها، خاندانی بسیار مشهور از کاشیکاران کاشان بود. از او تعدادی آثارِ دارای امضا و تاریخ بر جای مانده است، از جمله کتیبهای در حاشیهی محراب در مقبرهی عبدالصمد در نطنز که چند سال بعد در شعبان ۷۰۹ق./ ژانویهی ۱۳۱۰م. تکمیل شد.11 پدر یوسف، علی بن محمد چهار دهه پیش از آن کاشیهای زرینفامی برای امامزاده یحیی ساخته بود: امضای او به تاریخ شعبان ۶۶۳ق./ مِه ۱۲۶۵م. بر روی محراب بزرگ وجود دارد که امروزه در موسسهی هنر اسلامی دوریس دوک در هونولولو قرار دارد (بنگرید بهDDFIA, 48.327 ؛ همچنین به جستار نگارنده در سال ۲۰۱۴). کاشیکار دومی که نامش در کاشیهای آرمیتاژ آمده، علی بن احمد بن علی است که علاوه بر این آثار امضادار دیگری نیز از خود به جای گذاشته است، از جمله یک جفت لوح تزئینی کوچک با طرح طاق که به محراب سالتینگ و جفت آن معروف شده است (بنگرید بهV&A, C1977-1910 و V&A, 1527-1876)، همچنین از او کاشی بزرگ سهتکهای باقی مانده است که تاریخ آن ربیع الثانی ۷۱۳ق./ ژوئیهی۱۳۱۳م. است و به احتمال قوی مزار مقبرهی خدیجه سلطان در قم را میپوشانده است (بنگرید به؛DDFIA, 48.348).12

ما اطلاع کاملی از نقش متفاوتی که این دو کاشیکار یعنی یوسف بن علی بن محمد و علی بن احمد بن علی الحسینی در ساخت لوح مزار زرینفام آرمیتاژ داشتهاند نداریم.کاشیکارانِ زرینفام آثارشان را به شیوههای مختلفی امضا میکردند، استفاده از دست کم سه فعل در بعضی از زرینفامها و ظروف مینایی به چشم میخورد. واضحترین نمونه در آثار ابوزید (احتمالاً حدود ۱۱۸۰-۱۲۲۰م.) است. او کاشیکاری است که بیش از دیگران آثاری با امضای شخصی از وی به جای مانده است و تنها کاشیکار شناختهشدهای است که هم کاشیزرینفام میساخته است و هم مینایی.13 شیوهی امضای ابوزید بر روی آثارش بیشتر اوقات به این گونه بود که پس از ساخت اثر (عَمِلَ) و تزئین آن (صَنَعَ)14 ذکر میکرد که آن را به خط خود نوشته است (کَتِبً بِخَطّی). سادهترین راه برای توضیح این جمله با توجه به فرآیند پیچیدهی ساخت اشیای زرینفام این است که تصور کنیم ابوزیدِ کاشیکار ابتدا شیء را، چه با چرخ کوزهگری و چه با استفاده از قالب میساخته است (عَمِلَ). در مورد کتیبههای برجستهی روی کاشی، کاشیکار بعد از ساختن کاشی حروف را به طور مجزا شکل میداده و آنها را بر روی سطح کاشی میچسبانده است و بعد از اینکه میگذاشت کاشی در مجاورت هوا خشک شود، آن را با لعابِ مات تزئین میکرد (صَنَعَ) و سپس کاشیها را در کورهی داغ (دمای زیر ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد) قرار میداد. در نهایت، زمانی که شیء خنک میشد کاشیکار متن را بر روی آن با اکسید فلزی مینوشت (کَتَبَ) یا اینکه آنها را با اکسید فلزی خراش میداد سپس آنها را برای بار دوم در کورهای که آتش آن رو به کم شدن بود قرار میداد.15 امضاهای روی کاشیهای آرمیتاژ هر سه نوع فعل را در بر میگیرند (عَمِلَ، صَنَعَ، کَتَبَ) اما تفاوتها نسبت به امضاهای ابوزید بر یک شیء کمتر قابل تشخیص است. به احتمال زیاد این دو کاشیکار در کارگاهی که این مجموعه کاشیهای زرینفام در آن ساخته شده است با یکدیگر همکار بودهاند، اما ما نمیتوانیم به طور مشخص بگوییم که هر کدام چه کاری را انجام دادهاند.
مقایسهی سه مزار زرینفام موجودِ دیگر که متعلق به این دورهی تاریخیاند (بنگرید به جدول ۱) میتواند به ما در فهم محل قرارگیری این کاشی چهارتکه بر روی مزار امام یحیی کمک کند. خارقالعادهترین و قدیمیترین نمونهی شناختهشده از مزارهایی با کاشی زرینفام متعلق به مزار حضرت معصومه است که در مقبره و حرم وی در قم قرار دارد (نقشه) (تصویر ۵).16 این مزار بزرگ اخیراً نوسازی شده اما ابعاد اصلی آن حدود ۳.۵x۱.۷x۱.۲ متر بوده است.17
جدول ١. مزارهای زرین فام با سنگ مزار دارای تاریخ
“Tombstone” | Date | Recipient | City | Estimated dimensions of cenotaph (cm) | Location of “tombstone” | Tiles in “tombstone” | Dimensions of “tombstone” (cm) | Potters |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() |
2 Rajab 602/12 February 1206 | Fatemeh Maʿsumeh | Qom | 350 x 170 x 120 | In situ | 15 | 300 x 120 | Abu Zayd; Mohammed b. Abi Taher b. Abi’l-Husayn; additions by ʿAli b. Mohammed b. Abi Taher |
![]() |
667–70/1268–71 | Emam Habib b. Musa | Kashan | ? | National Museum of Iran, Tehran, 3289 | 2 or 3 | 137 x 57 | |
![]() |
10 Moharram705/2 August1305 | ‘Emam Yahya’ [Emamzadeh Yahya] | Varamin | 271 x 137 | State Hermitage Museum, St. Petersburg, IR-1594 | 4 | 221 x 87 | Yusof b. ʿAli b. Mohammad; ʿAli b. Ahmad b. ʿAli al-Hosayni |
![]() |
Shawwal 709/March 1310 | Shaykh ʿAbdosamad | Natanz | 346 x 246 | Metropolitan Museum of Art, New York, 09.87 | 3 | 123 x 60 | ʿAli b. Mohammad b. Fazlallah al-… |

نواری بزرگ تشکیلشده از بیست و سه کاشی اِلشکل(L) که زمانی تمام سطح بالایی مزار را پوشانده بود (تصویر ۶)از مزار جدا شده و به موزهی حرم منتقل شد (تصویر ۷)سطح بزرگ بالایی، از کاشیهایی با طول ۲۴ سانتیمتر ساخته شده و شامل کتیبه برجستهی بزرگی به رنگ آبی بوده است که صلوات بر چهارده معصوم (حضرت محمد، حضرت فاطمه، و دوازده امام) بر آن نقش بسته بود، و لبههای کناری که بسیار کوچکتر هستند (قابل مشاهده در تصویر ۵ و تصویر ۷) شامل کتیبهای زرینفام است که آیات ۱۶-۳۸ سورهی یاسین قرآن را بر خود جای داده است.
در مزار اصلی، این نوار بیرونی بخش مرکزی را که گاهی لوح مزار (tombstone) نامیده شده دور میزده است و حاوی پانزده کاشی زرینفام بوده که در پنج ردیف کنار هم قرار گرفته بودند؛ در هر ردیف سه کاشی (۶۰x۴۰ سانتیمتری) قرار داشت (تصویر ۸). این لوحمزار همچنان در جای اولیهی خود قرار دارد و از سه نقش طاقی که درون یکدیگر قرار دارند تشکیل شده است و هر طاق شکل متفاوتی دارد (زورقی ، چندبرگه و تیزهدار، و چندبرگه و چفتهای) (تصویر ۹). در نوار کتیبه برجستهای که در پایینِ داخلیترین طاق وجود دارد آمده است که این لوح مزار را محمد بن ابی طاهر بن ابی الحسین نوشته (کَتَبَ) و ساخته است (عَمِلَ).18

جدارههای اطراف مزارِ اصلی حضرت معصومه در شهر قم نیز با کاشی زرینفام پوشیده شده بودند. پیشتر کتیبههای بزرگی به شکل نوار دور تا دور بخش بالا و پایین ضلعهای کناری را فرا گرفته بودند، اما آنها نیز به موزهی حرم برده شدند (تصویر ۱۰). کتیبه برجستهی بالایی که به رنگ آبی بود از گوشه سمت راست (شمال غربی) شروع میشود و شامل کتیبهی تاسیس است و در آن آمده است که مظفر بن احمد بن اسماعیل، پسر وزیر مرحوم معین الدین احمد بن فضل بن محمود، دستور ساخت این کتیبهی چینی را داد (ترتیب هذا الکتابة الصینیة).19 این نوار با بیان این مطلب ختم میشود که ابوزید این کتیبه را در تاریخ دوم رجب سال ۶۰۲ق./۱۲ فوریهی ۱۲۰۶م. نوشته است (کَتَبَ) (تصویر ۱۰، سمت راست). نوار پایینی، کتیبه برجستهای است که آیاتی از قرآن،سورهی بقرة آیات ۲۸۵-۸۶ را شامل میشود که در مورد خدا و پیامبر است. این نوار بزرگ همچنین دارای حاشیهی کوچکتری از کتیبه است که با زرینفام نوشته شده است. نوار بالایی نیز حاشیهی کتیبهی زرینفامی در پایین دارد در حالی که نوار پایین دارای دو حاشیهی کوچکتر یکی در بالا ودیگری در پایین است. این کتیبهها که آیاتی از قرآن هستند با این جمله که ابوزید این را نوشته است (کَتَبَ) پایان می یابد.

هر چهار کنج مزار زمانی با صفحههای ویشکل (V) پوشیدهشده بودند (هر طرف حدود ۲۱ سانتیمتر)، که کتیبههایی از آیات قرآن و صلوات بوده و بر زرینفام نوشته شده بودند. یکی از کنجها یکپارچه بود و سه کنج دیگر هر کدام از دو تکه تشکیل شدهبودند. بر روی دوتا از این کنجهای کشیدهی ویشکل(V) طاقهای چندبرگه و تیزهِدار نقش بسته بود. (تصویر ۱۱)؛ دوتای دیگر طراحی متفاوتی داشتند و نقش روی آنها طاقی چندبرگه و چَفتهای بود (یکی از این کنجها به شکل برعکس در قسمت راست تصویر ۱۰ نشان داده شده است، سمت چپ). روی یکی از آنهایی که طاقی چَفتهای دارد کتیبهای وجود دارد که با این عبارت خاتمه مییابد؛ علی بن محمد بن ابی طاهر این را نوشته است (کَتَبَ) و دیگری تاریخی ناخوانا دارد.20 به احتمال زیاد دو صفحهی کنجی که طاقی چَفتهای بر روی آنها نقش بسته شده است جایگزین شدهاند، زیرا کارهای دیگر علی بن محمد بن ابی طاهر مانند محراب امامزاده یحیای ورامین که از جای اصلی خود کنده شده و اکنون در هونولولو نگهداری میشود بین دهههای ۱۲۴۰م. تا ۱۲۶۰م. ساخته شده بودند.21
در جدارههای کناری مزار، مابین این دو نوار کتیبه، پنج ردیف کاشی است که همچنان در جای اولیه خود باقی هستند. این پنج ردیف یک در میان از کاشیهای زرینفام کوچک و کاشیهای تکرنگ آبی لعابدار به شکل پاپیون یا پاستای ایتالیاییِ فارفله تشکیل شدهاند (تصویر۵). کاشیهای زرینفام در ردیف وسط به شکل هشتضلعی هستند در حالی که کاشیهایی که در بالاترین و پایینترین ردیف قرار دارند به شکل نیمهشتضلعیاند. دو ردیف باقیمانده از این پنج ردیف که یک در میان قرار دارند از کاشیهای زرینفام ستارهای هشتپر تشکیل شدهاند.
علاوه بر مزار حضرت معصومه که بزرگترین و زیباترین نمونهی کاشیهای زرینفامِ برجایمانده از این دوران است، دو نمونهی دیگر نیز وجود دارد که ابزار خوبی برای مقایسه به دست میدهند. صندوق مزار بزرگ مستطیل شکلی که همچنان در محل اولیهی خود باقی است و متعلق به امامزاده حبیب بن موسی (نقشه) در کاشان است، یکی از این نمونههاست که داخل ضریح سنگینی از جنس فلز و چوب قرار دارد.22 لوح مزارِ زرینفام این مزار که زمانی بر روی آن قرار داشت امروزه به موزه ملی ایران در تهران منتقل شده است (شماره. ۳۲۸۹). این لوح از دو یا سه کاشی بزرگ تشکیل شده (۱۳۳x۵۷ سانتیمتر) و دارای طرحهای طاقی تودرتو است و تاریخهایی بر روی آن درج شده است که از ۶۶۷تا۶۷۰ق./ ۱۲۶۸-۷۱م. ادامه دارد (تصویر ۱۲).23

جدارههای اطراف مزار با صفحههایی از کاشی زرینفام، (ششضلعیهای کوچک و ستارههای ششپر) به صورت یک در میان با کاشیهای تکرنگ در شکلهای مختلف پوشیده شده است (تصویر۱۳). کاشیهای ششضلعی کوچک زرینفام بخصوص جالب هستند زیرا صرفاً شامل تصاویر پرندگان و حیوانات نمیشوند بلکه در این نمونه تصاویر انسان نیز به چشم میخورد، از جمله تصویری از مردی در حالت نشسته که کتابی باز در دست دارد.24 عکسهای اخیر این مزار که همچنان در مکان اصلی خود قرار دارد توسط مریم کلبادینژاد به اشتراک گذاشته شده است و نشاندهندهی کتیبهای تزئینی و زرینفام از متن قرآن، سورهی الانسان آیات ۱-۱۰ است که ترتیب آن به هم ریخته ودورتادور بخش روییِ بازسازیشدهی مزار قرار دارد.25

سومین مزار کاشی زرینفام که مقایسهی آن با مزار امامزاده یحیای ورامین نتایج مهمی در بر دارد، نمونهای است که زمانی در مقبرهی صوفی شیخ عبدالصمد در زیارتگاه نطنز قرار داشت.26 این مزار به اوایل قرن ۸ ق./۱۴م. باز میگردد، یعنی زمانی که بیشتر زیارتگاهها بازسازی شدند و پوشش کاشیهای زرینفام به آنها اضافه شد. بنابراین تاریخ آن تنها به چند سال بعد از مزار امامزاده یحیی که در سال ۷۰۵ق./۱۳۰۵م. ساخته شده است بر میگردد. اَنائیس لِئونِه، که به تفصیل در مورد کاشیهای زرینفام این دوران نوشته است، تخمین میزند که احتمالاً اندازهی کاشیهای زرینفام اصلی مزار عبدالصمد ۳.۴۶ × ۲.۴۶ متر بوده باشد و این تخمین بر اساس اندازهی متن کتیبهی حاشیهای است که زمانی دورتا دور آن وجود داشت.27 احتمال دارد تعداد زیادی از کاشیهایی که به موزههای متعدد منتقل شدهاند متعلق به این مزار باشند. یکی از این کاشیهای جداشده، کاشی سهتکهی لوح مزاری است (۱۲۳.۲ × ۵۹.۷ سانتیمتر) که طاقی کتیبهدار و چراغی معلق را به تصویر کشیده است و امروزه در موزه متروپولیتن نگهداری میشود (09.87؛ تصویر ۱۴). در بخش لچکیِ کتیبه برجسته آمده است که ''حسن بن علی بن احمد بابویه، سازنده(البنّا) این را ساخته است(عَمِلَ).'' او بنّایی است که مسئول بازسازی این بنا بوده است.28 متنی کوچک روی زرینفام در پایین کاشی نوشته شده است با این مضمون: ''نوشته شد (کُتِبَ) در شوال سال ۹[۷۰]ق./ مارچ ۱۳۱۰م. به دست بندهی کمترین علی بن محمد بن فضلالله ال... (باقی متن ناخواناست).'' او، گذشته از این اشاره، کاشیکار زرینفام گمنامی است.
تعدادی از صفحههای کنجی بلند (۴۳.۵ سانتیمتر)، از جمله دو موردی که در موزهی متروپولیتن نگهداری میشوند (40.181.8 ؛ 40.181.9؛ تصویر ۱۵)و همینطور تعدادی از کاشیهای حاشیهای که تکههایی از یک نوار طولانی بودند احتمالاً به این مزار تعلق داشتهاند (موزهی هنر متروپولیتن 15.76.4؛ تصویر ۱۶).



این سه مزار دارای کاشیِ زرینفام یعنی مزار حضرت معصومه در قم، حبیب بن موسی در کاشان و عبدالصمد در نطنز به علاوهی حدود ده مجموعه از لوح مزارهایی که زمانی روی مزارها را پوشانده بودند و هنوز برجای اصلی خود باقی هستند یا به موزهها منتقل شدهاند، به ما کمک میکنند تا بتوانیم مزار دارای کاشیِ زرینفام امام یحیی را که زمانی در امامزاده یحیای ورامین قرار داشته است بازیابی کنیم.29 مزارها همگی مکعب یا به شکل احجامی با شش سطح بودند. سطح بالایی، کاشیهای مرکزی دارد (که به آن لوح مزار گفته میشود) و روی آن طرحهای طاقی یا طاقیهای تو در تو وجود دارد. این مجموعه کاشیها به طور معمول شامل سه تکه کاشی است که به ترتیب بالای یکدیگر قرار میگیرند. لوح مزار یحیی بزرگتر و شامل چهار تکه کاشی بوده است (تصویر ۴)و لوح مزار حضرت معصومه نمونهای استثنائی است با پانزده کاشی که در پنج ردیف قرار گرفته بودند (تصویر ۸).
لوح مزار مرکزی در مزار امام یحیی به احتمال زیاد با نواری کتیبهدار محصور میشده است. مانند مزار برجایمانده از مرقد حضرت معصومه و حبیب بن موسی و آنچه درمورد مزار عبدالصمد فرض میشود. با فرض اینکه مزار زرینفام امامزاده یحیی دارای حاشیهای شبیه به سایرین بوده که صفحهی مرکزی را محصور میکرده است، کل سطح بالایی باید اندازهای حدود ۲.۷۱ × ۱.۳۷ متر بوده باشد، در نتیجه باید به راحتی داخل یک مرقد چوبی که اعتمادالسلطنه آن را دیده بود جای میگرفت.30 جدارههای اطراف مزار امام یحیی احتمالاً دارای صفحههای بلند در کنجها بوده است، مانند آنچه مزار حضرت معصومه در قم و عبدالصمد در نطنز داشتند، و تزئینات اضلاع اطراف با ردیفهایی یک در میان از کاشی زرینفام و کاشی تکرنگ لعابدار بوده است، مانند مزار حضرت معصومه در قم و حبیب بن موسی در کاشان. متأسفانه، ما قادر به شناسایی هیچ یک از کاشیهای زرینفام مخصوص به مزار امام یحیی، به غیر از لوح مزار او که در آرمیتاژ نگهداری میشود، نیستیم اما میدانیم آنها باید از کیفیت بالایی برخوردار بوده باشند.31
کاشیهای زرینفام توجه مجموعهداران اروپایی و امریکایی را در اواخر قرن نوزدهم میلادی به خود جلب کرد، یعنی دورانی که مساجد و زیارتگاهها طی دو برههی تاریخی از کاشیهای زرینفام خالی شدند ؛ روندی که به روشنی در مقالهی سال ۲۰۰۰ توموکو ماسویا، پژوهشگر ژاپنی نشان داده شده است. در برههی اول که از سال ۱۸۶۲تا ۱۸۷۵م. ادامه داشت، بیشتر کاشیهای غارتشده شامل تککاشیهایی از تعداد معدودی مکانهای تاریخی بودند. برخی از کاشیهای اِزارهی امامزاده یحیی حتی در زمان بازدید دیولافوا، یعنی سال ۱۸۸۱م. هم مفقود شده بودند (بنگرید به Timeline).32 برههی دوم از سال ۱۸۸۱م. تا ۱۹۰۰م. ادامه دارد، دورهای که جیب اروپاییها پر پولتر و اشتهای آنها بیشتر شده بود، حال کاشیهای غارتشده شامل مجموعههای بزرگتر از مکانهای تاریخی بیشتری میشد. به طور مثال به نظر میرسد دو محراب و مزار زیارتگاه نطنز در دههی ۱۸۸۰م. کنده و جدا شدهاند. 33 محراب امامزاده یحیی نیز در همین زمان کنده شده است. براساس منابع مختلف، این محراب در زمانی بعد از بازدید دیولافوا در سال ۱۸۸۱م. جدا شده و به طور قطع قبل از بازدید فردریک سار در اوایل ۱۹۰۰م. به پاریس منتقل شده است.34
این امکان وجود دارد که مزار امامزاده یحیای ورامین در اواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی همزمان با جدا شدن محراب از مقبره، جدا شده باشد. بر اساس اسناد موزهای، مجموعه کاشیهای متعلق به مزار در سال ۱۹۲۵م. از موزهی مرکزیِ رسم فنی بارون اِی. اِل. اِستیگْلیتس (یا موزهی مرکزی هنرهای تزئینی و کاربُردیِ اِستیگْلیتس) به آرمیتاژ آورده شد، اما در پاریس و در سال ۱۹۱۳م. از مادام دوفوتی خریداری شدهبود.35 کِلوتیلد دوفوتی، یکی از دلال های مهم فرانسوی در حوزهی هنر ایرانی و هندی در آستانهی قرن بیستم بود که اشیاء بسیار زیادی را به موزهی گیمِه و موزهی لوور در پاریس فروخت.36 او تعدادی کاشیهای زرینفام ایرانی داشت، از جمله یک کاشی از آغاز کتیبهی حاشیهایِ دور محراب که تاریخ روی آن شعبان ۶۶۵ق./ مِه ۱۲۶۵م. درج شده است که از امامزاده یحیی جدا شده و امروزه در هونولولو نگهداری میشود.37 امکان دارد که او این کاشی لوح مزار را از همان زیارتگاه و در همان زمان به دست آورده باشد.
اگرچه امروزه تمام کاشیهای زرینفام از امامزاده یحیی در ورامین کنده شدهاند، اما بازسازی مزارِ کارشده با کاشی زرینفام که در سال ۷۰۵ق./ ۱۳۰۵م. انجام شده است نشان میدهد که در اوایل قرن چهاردهم میلادی زیارتگاهی پر فروغ بوده است. همانطور که در مورد مزار حضرت معصومه در مقبرهی او صدق میکند، این کاشیها طوری طراحی شده بودند که مؤمنان را جذب کنند و تجربهی دینی آنها از زیارت را با برانگیختن حواس گوناگون در آنها اعتلا بخشند. شاید زائران این آیات معروف قرآن را با خود زمزمه میکردند و در حال طواف، با لمس انگشتانشان بر حروف برجسته، آیاتِ روی مزار را دنبال میکردند (بنگرید به تصویر ۵).38 تعدادی از مجموعه کاشیهای لوح مزار، ازجمله لوح مزاری که بر روی مزار حضرت معصومه در قم است (بنگرید به تصویر ۹)، حفرههایی گرد یا برآمدگیهایی کروی در گوشهها و جاهای دیگر دارند.39 کارکرد این فرورفتگیها و برآمدگیها برای ما نامشخص است، اما شاید آنها بر جذابیت بصری میافزودند و امکان داشت باعث شوند زائران بخواهند آنها را لمس کنند. مقبره احتمالاً با چراغهای روغنیِ آویخته که سوسو میزدند روشن میشد و عودسوزها هوا را معطر میکردند، همانطور که در صحنهای از یکی از نسخههای مصور شاهنامهی فردوسی که همعصر این جریانات است در تصویر مراسم ترحیم اسکندر میبینیم، البته بیشتر احتمال میرود که این صحنه، عزاداری به خاطر مرگ حاکم مغول، اولجایتو، کنار مزارش در سلطانیه را به تصویر کشیده باشد (نقشه).40 فضای امامزاده یحیی ورامین طنینانداز صدا و درخشش نور و لمس احساسات و رایحه بود.
ارجاع: شیلا بلِر، «مزار زرینفام امامزاده یحیی ورامین»، ترجمهی تیم مترجمان نمایشگاه آنلاین امامزاده یحیی. مقاله در امامزاده یحیی ورامین: نمایشگاهی آنلاین از زیارتگاهی ایرانی، به مدیریت و با ویراستاریِ کیلان اُوِرتون. ۳۳ آرچز پروداکشنز، ۲۶ دی ۱۴۰۳. میزبان: خمسین: تاریخ هنر اسلامی آنلاین.
یادداشتها
- Campo, “Burial.” ↪
- نمونههای خوبی که به قرن ۱۰ میلادی برمیگردند در سیراف خلیج فارس وجود دارند. بنگرید به
Lowick, Coins and Monumental Inscriptions, 90-97. ↪ - Watson, Persian Lustre Ware، بهترین پژوهش در این زمینه است، به خصوص بخش ۳ در مورد تکنیکها. ↪
- Canby, Shah Abbas, 189. ↪
- Overton and Maleki, “The Emamzadeh Yahya,” 128. ↪
- Dieulafoy, La Perse, 148-49. ↪
- Overton, “Jane Dieulafoy in Varamin,” 16-17 (بر اساس نسخهای از مقاله پیش از انتشار آن). ↪
- Blair, “Tiles for Tombs” ، بسیاری از نمونهها در Thesaurus d’Epigraphie Islamique زیر مدخلِ مرقد (marqad) آمده است، ازجمله تعدادی ارجاع در خصوص شاه زنده در سمرقند. ↪
- Overton, “Jane Dieulafoy in Varamin,” 17. ↪
- کتیبهها در اینجا آورده شدهاند Thesaurus d’Epigraphie Islamique, no. 34435 همچنین شامل کتابشناسی مفصلی در خصوص این مجموعه میشود. بنگرید به Blair, “Architecture as a Source,” 4-7 and fig. 3. ↪
- Watson, Persian Lustre Ware, 179; Leone, “New Data,” 342. ↪
- Watson, Persian Lustre Ware, 179; Blair, “Tiles for Tombs.” ↪
- Watson, Persian Lustre Ware, 179; Blair, “Tiles for Tombs.” در مورد ابوزید نگاه کنید به جدیدترین پژوهش قوچانی، احادیث، ۲۹-۵۲، او مدعی است که نام کامل کاشیکار باید به این شکل اصلاح شود: سید شمس الدین ابوزید محمد بن ابیطاهر الحسین ابن ابیالحسین زید المقری الحسنی الکاشانی النیشاپوری و او را باید همان بابا افضل شاعر دانست. ↪
- Blair, “Luted letters,” 615 and note 16. ↪
- Blair, “Luted letters,” 614-15 مراحل مختلف اضافه کردن متن به کاشیهای زرینفام و ظروف شرح داده شده است. ↪
- مدرسی طباطبایی، تربت، جلد۱، ۴۶-۵۰؛ Motaghedi, Hundred Thirty Years, figs. 12-14 ؛ قانونی و صادقی مهر، ''بررسی؛'' Blair, “Tiles for Tombs.” ↪
- من به طور دقیق نمیدانم که مزار در چه زمانی بازسازی شده است. زمانی که کیانوش معتقدی در سال ۱۹۹۸-۹۹م. از آن عکس گرفته است هنوز در حالت اصلی خود باقی بود (بنگرید به تصویر ۵-۶). اما حاشیهها بعد از آن زمان جدا شدند، همانطور که درعکسهای او در سال ۲۰۲۳ مشخص است. از او برای در اختیار قراردادن این اطلاعات گرانبها بسیار سپاسگزارم. اندازهی مزار بیشتر اوقات اشتباه ذکر شده است. مدرسی طباطبایی (تربت، جلد۱، ۴۶) اندازه را ۲.۹۵ × ۱.۲ × ۱.۲ متر ذکر کرده است (که در قانونی و صادقیمهر تکرار شده، ''بررسی،'' ۸۱، ۳ × ۱.۲ × ۱.۲ متر) اما درعین حال آوردهاند که صفحهی مرکزی از پانزده کاشی تشکیل شده است که ابعاد هرکدام ۴۰ × ۶۰ سانتیمتر است. در نتیجه اندازهای که طباطبایی از آن صحبت میکند تنها به صفحهی مرکزی اشاره دارد، همان بخشی که قانونی و صادقیمهر آن را لوح مزار مینامند. اطراف این لوح مزار مرکزی را حاشیهای از کاشیهایی با اندازهی ۲۴ سانتیمتر پوشانده است، در نتیجه باید ۵۰ سانتیمتر به طول و عرض اندازهی سطح رویی مزار اضافه کنیم تا بتوانیم اندازهی صحیح مزار اصلی را به دست آوریم. ↪
- مدرسی طباطبایی، تربت، جلد ۱، ۴۹، نام پدربزرگ محمد را ابی الحسین خوانده است، اما قانونی و صادقیمهر (''بررسی،'' ۸۲، شماره۲) ابی الحسن را پیشنهاد میکنند. نگاهی دقیق به تصویر شمارهی ۴ آنها بدون شک خوانش مدرسی یعنی ابی الحسین را تأیید میکند. ↪
- صفت صینیة به معنی چینی گاه برای ظرف چینی به کار میرفته است. اینجا صرفاً به معنی سرامیک لعابدار است. ↪
- قانونی و صادقیمهر، ''بررسی،'' تصاویر ۸ و ۹ جزئیات این کتیبهها را نشان میدهند. ↪
- دربارهی کار او بنگرید به Watson, Persian Lustre Ware, 179 که در اثر بلِر تکمیل شده است، Blair, “Art as Text,” 413-14. ↪
- Pope, “New Findings,” 155-56 and fig. 7; Watson, Persian Lustre Ware, 136 and pl. 114. ↪
- Motaghedi, Hundred Thirty Years, fig. 35 and 40-45; Blair, “Tiles for Tombs.” ↪
- مقبرهی پیر بَکران که خارج از اصفهان قرار دارد نیز کاشیهایی با تصاویر حیوانات دارد. بنگرید به Grbanovic, “Lost and Found,” 2 and note 230 ، او در اینجا نمونههای دیگری را نیز ذکر کرده است. ↪
- سخنرانی چاپ نشدهی مریم کلبادینژاد، “The Ilkhanid Luster Tiles from the Imamzadeh Habib ibn-Musa,” presented to the 13th Colloquium of the Ernst Herzfeld Society University of Vienna, Department of Art History, July 6-9, 2017. ↪
- Leone, “New Data,” 348-53; Blair, “Medieval Persian Builder,” 394; Blair, “A Half Century of (Unanswered) Questions.” ↪
- Leone, “New Data,” 351. ↪
- Blair, “Stucco workers” and “A Half Century of Unanswered Questions.” ↪
- این لوح مزارهای دارای کاشیهای زرینفام موضوع اثر بلِر است، Blair, “Tiles for Tombs.” ↪
- متن حاشیهای، هرچهار ضلع بخش رویی را محصور میکند در نتیجه ضروری است ۵۰ سانتیمتر به طول و عرض اندازهی مجموعهی آرمیتاژ که ۲۲۱x۸۷ سانتیمتر است اضافه کنیم. ↪
- بسیاری از کاشیهای زرینفام تکی در این پایگاه داده در دسترس است Medieval Kashi Online ، اما اثبات تعلق هیچ کدام از اینها به امامزاده یحیی امکان پذیر نیست. ↪
- Blair, “Luted Letters,” 634-35, دو نوع کاشیهایی را که در دو مرحله غارت شدند را از هم متمایز میکند. Dieulafoy, La Perse, 148, به یکی از آنها که از امامزاده یحیی برداشته شده است اشاره میکند. ↪
- Leone, “New Data,” 346; Blair, “Luted Letters,” 634-35. ↪
- Blair, “Art as Text,” 416 and note 48. هانری-رِنه دالمان، کتابدار و مجموعهدار فرانسوی، که خود نیز کاشیهای زرینفام در مجموعهاش داشت از جمله یکی از کاشیهای حاشیهای نطنز (که تصویر آن در اثرش Du Khorassan, vol. 2, 120 آورده شده است)، در گزارش سفرهایش به ایران که در سال ۱۹۱۱م. به چاپ رسیده است میگوید در فضای شبههناکی که در سالهای پایانی قرن نوزدهم ایجاد شده بود، یکی از وزرای مظفرالدین شاه راهی برای تصاحب کاشیها پیدا کرد، او این کاشیها را در جعبههایی در چمدان شاه پنهان کرده و به پاریس آورده بود. این کاشیها چندین ماه در مغازهای در خیابان چهار سپتامبر به نمایش گذاشته شده بودند. مجموعهداران جمع میشدند تا آنها را ببینند اما به خاطر توقع بالای صاحب آنها کسی از عهدهی خرید بر نمیآمد در نهایت آنها را به جعبهها بازگرداندند و در اصطبلی در محلهی ماربوف نگه داشتند و آنها تا چند ماه قبل هنوز در آنجا بودند (Du Khorassan, vol. 2, 130-31). ↪
- این اطلاعات از طریق دمیتری سادوفیو، مدیر هنری آرمیتاژ، از طریق ایمیل در ۳ مارس ۲۰۲۱ م. در اختیار قرار داده شده است. او متذکر شد که در فهرست اشیاء موزه اهداکنندهی اصلی با نام مادام دوفنتی قید شده است که او متوجه شده این اشتباهی تایپی یا اشتباهی در خواندن نام دوفوتی بوده است. ↪
- دوفوتی ۸۱ اثر را بین سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۹۰۵ به موزهی لوور فروخت یا داد (تعداد بسیار اندکی از آنها اهدا شدند) که بسیاری از کاشیهای زرینفام نیز از جملهی اینها هستند. دسترسی آنلاین در اینجا
https://collections.louvre.fr/en/recherche?q=duffeuty. ↪ - Blair, “Art as Text,” 418 and note 61 ، در اینجا در مورد کاشیهای زرینفام او که متعلق به محراب امامزاده یحیی بودند شرح داده شده است. علاوه بر این دوفوتی کاشی زرینفامی داشت که بر روی آن نقش اژدها بود و احتمالاً متعلق به تخت سلیمان بوده است. این کاشی در ۵ مارچ ۲۰۰۸م. در کریستی به فروش رسید، قسمت ۴. ↪
- Donaldson, “Significant Mihrabs,” 118 ، اشاره کرده است که چگونه زائران در مقبرهی امام رضا در مشهد توقف میکنند تا هنگام طواف مزار این ادعیه را بخوانند. بنگرید به Blair, “Luted letters,” 633-38 and note 77. ↪
- مدرسی طباطبایی، تربت، جلد ۱، ۹۰-۹۱، آنها را گوی نامیده. ↪
- برای پی بردن به شباهتهای بسیار میان این تصویر و مقبرهی سلطانیه، بنگرید به Blair and Thackston, “A Mongol Historian.” ↪
کتابشناسی
- Algar, Hamid and Parviz Varjāvand. “EMĀMZĀDA.” Encyclopaedia Iranica, 2020, https://dx.doi.org/10.1163/2330-4804_EIRO_COM_9042.
- Allemagne, Henry-René d’. Du Khorassan au Pays des Backhtiaris: Trois Mois de Voyage en Perse. 4 vols. Paris: Hachette, 1911.
- Blair, Sheila. “Architecture as a Source for Local History in the Mongol Period: The Example of Warāmīn.” Journal of the Royal Asiatic Society, special issue: The Mongols and Post-Mongol Asia: Studies in Honour of David O. Morgan, 3rd series, 26, 1-2 (2016): 215-29.
- Blair, Sheila. “Art as Text: The Luster Mihrab in the Doris Duke Foundation for Islamic Art.” In ‘No Tapping around Philology’: A Festschrift in celebration and honor of Wheeler McIntosh Thackston’s 70th Birthday, edited by Alireza Korangy and Daniel Sheffield, 407-36. Wiesbaden: Harrassowitz, 2014.
- Blair, Sheila. “Cenotaph.” In Encyclopedia of Islam, 3rd ed., edited by Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, and Devin J. Stewart. Leiden: E. J. Brill: 2010/2, 129-40.
- Blair, Sheila. “A Half Century of (Unanswered) Questions.” Paper presented at the conference, “Le complexe de ‘Abd al-Samad à Natanz: contextes et décors/The complex of ‘Abd al-Samad, Natanz: contexts & décors,” Aix-en-Provence, 30 March 2023.
- Blair, Sheila. “Luted letters: The relief inscriptions on Kashan luster mihrabs.” In Inscriptions from the Islamic World, edited by Bernard O’Kane, Andrew Peacock and Mark Muehlhaeusler, 606-41. Edinburgh: Edinburgh University Press, 2023.
- Blair, Sheila. “Stucco workers, luster potters, and builders: the case of Hasan ibn ʿAli ibn Ahmad Babawayh al-Vidguli.” In Stucco in the Architecture of Iran and Neighboring Countries: New Research – New Horizons, ed. Lorenz Korn, Studies in Islamic Art and Archaeology series, edited by Markus Ritter and Oya Pancaroğlu. Wiesbaden: Reichart Verlag, in press.
- Blair, Sheila. “Tiles for Tombs: Mihrab or Cenotaph Cover?” In Meaning in Islamic Art: Studies in Honour of Bernard O’Kane, edited by Heba Mostafa. Edinburgh: Edinburgh University Press, in press.
- Blair, Sheila and Wheeler Thackston. “A Mongol Historian Looks at Art: Abu’l-Qasim Qashani’s description of Sultaniyya.” In Iranian Art from the Sasanians to the Islamic Republic: Essays in Honor of Linda Komaroff, edited by Sheila Blair, Jonathan Bloom and Sandra Williams. Edinburgh: Edinburgh University Press, forthcoming 2024.
- Campo, Juan. “Burial.” Encyclopedia of the Qurʾan, edited by Jane McAuliffe, vol. 1, 263-65. Leiden: Brill, 2001.
- Canby, Sheila. Shah Abbas: The Remaking of Iran. London: British Museum Press, 2009.
- Dieulafoy, Jane. La Perse, La Chaldée et la Susiane: relation du voyage. Paris: Hachette, 1887.
- Donaldson, Dwight. “Significant Mihrabs in the Haram at Mashhad.” Ars Islamica 2, 1 (1935): 118-27.
- Fondation Max van Berchem. Thesaurus d’épigraphie islamique, https://maxvanberchem.org/fr/thesaurus-d-epigraphie-islamique.
- Ghanooni, Mohsen and Samaneh Sadeghimehr. “Barrasī-ye katībeh-ye kāshīhā-ye zarrīnfām-e mazār-e hażrat-e faṭemeh-ye maʿṣūmeh (s) dar qom [Study of the inscriptions on the Luster Tiles of the Shrine of Hazrat Fatemeh (s) in Qom].” Honarha-ye ziba 22, no. 2 (1396 Sh/ 2018): 77-88; https://jfava.ut.ac.ir/article_62403_442e7d74644958c5c79a2d70bf0e88f8.pdf?lang=en
- Grbanovic, Ana Marija. “Lost and Found: The Ilkhanid Tiles of the Pir-i Bakran Mausoleum (Linjan, Isfahan).” Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies (2021): 235-54.
- Institut national d’histoire de l’art, Medieval Kashi Online, launched 2023, https://agorha.inha.fr/database/86.
- Leone, Anaïs. “New Data on the Luster Tiles of ʿAbd al-Samad Shrine in Natanz, Iran.” Muqarnas 38 (2021): 331-56.
- Lowick, Nicholas M. The Coins and Monumental Inscriptions. London: British Institute of Persian Studies, 1985.
- Masuya, Tomoko. “Persian tiles on European walls: Collecting Ilkhanid tiles in Nineteenth-Century Europe.” Ars Orientalis 30 (2000): 39-54.
- Modarresi-Tabatabaʾi, Hossein. Torbat-e Pākān. 2 vols. Qom: Chapkhaneh-ye Mehr, [25]25/1976.
- Motaghedi, Kianoosh. Hundred Thirty Years of Persian Luster Ware Studies. Tehran: Research Institute of Cultural Heritage & Tourism, 2018.
- Overton, Keelan. “Framing, Performing, Forgetting: The Emamzadeh Yahya at Varamin.” Platform, September 19, 2022, https://www.platformspace.net/home/framing-performing-forgetting-the-emamzadeh-yahya-at-varamin.
- Overton, Keelan. “Jane Dieulafoy in Varamin: The Emamzadeh Yahya through a Nineteenth-Century Lens.” Getty Research Journal 19 (spring 2024), draft shared before publication. [subsequently published here]
- Overton, Keelan and Kimia Maleki. “The Emamzadeh Yahya at Varamin: A Present History of a Living Shrine, 2018-20.” Journal of Material Cultures in the Muslim World 1 (2020): 82-111.
- Pope, A. U. “New findings in Persian ceramics of the Islamic period.” Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology 5, 2 (December 1937): 149-69.
- Quchani [Ghouchani], Abdullah. Aḥādīth-e kāshīhā-ye zarrīnfām-e ḥaram-e moṭahhar-e emām reżā [Discussion of the Luster Tiles in the Blessed Shrine of Emam Reza]. Mashhad: Sazman-e Ketabkhanehha, 1397 Sh/2018.
- Watson, Oliver. Persian Lustre Tiles. London: Faber & Faber, 1985.